همهی دنیا توی تخت خوابیده،
زیر پتوی چاهار فصل،
نفسهاش نرم و شمرده.
گردنم خم شده روی تخت
- هیچ بلند نیست -
خسته هم هستم.
اما،
خانهی بهار را از من بپرسید
زیر پتوی چاهار فصل،
نفسهاش نرم و شمرده.
گردنم خم شده روی تخت
- هیچ بلند نیست -
خسته هم هستم.
اما،
خانهی بهار را از من بپرسید