توی مخلوط نور خورشید پیش از طلوع و لامپ های پیش از خاموشی، وقتی که ولگردی برای گربه ها دیر و برای آدم ها زود است، با دست هاش توی جیب هاش توی خیابان راه می رفت و هر قدمی که بر می داشت صدای کشیدن کیسه های شن روی زمین شنیده می شد.
فُرم های فرستاده شده اصلاحیه خورده بود: "رنگ چشم انتخاب شده در طبقه بندی ما موجود نیست. لطفا اصلاح شود". توی فرم هایی که پسرک پُر کرده بود، به قسمت رنگ چشم نگاه کرد. نوشته بود: شگفت آور.