کل نماهای صفحه

‏نمایش پست‌ها با برچسب شیخ. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب شیخ. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۱ تیر ۳۰, جمعه

1571

شیخ به سرای اندر شد
نه نان بدید نه آب 
کیفیت امر پُرسان گردید
گفتند: آب در چاه است و نان در تنور
پشت بدیشان نمود و بخفت ...

۱۳۹۱ فروردین ۱۶, چهارشنبه

478

بر سر سفره چاشت، مریدان شیخ را گفتند: یا حضرت شیخ، پندی مان ده سر صبحونه ای! شیخ سر از جیب مراقبت بیرون آورده فرمود: نوت می زنید که زندگی کنید، زندگی نمی کنید که نوت بزنید .
مریدان بی نعره، در خویش فرو رفته، لقمه جویدند و چای نوشیدند.

333

شیخ را پرسیدند: کیف حالک یا شیخ؟
فرمود، حال ما کیف کوله پشتی را بیشتر ماند، که همیشه سرگردانیم و دایم مسافر...

332

شیخ را پرسیدند، شما با این همه مردانگی، چرا اولتان شی دارد که نشان اینغیلیزیِ اُناث است، می بایست هی می داشت که خب. شیخ فرمود، شوما درگیر نقطه ها مباش. فارسی را هم پاس بدار. باشد که رستگار شوی.

331

و در آغاز شیخ نبود، یخ بود. شین از شما گودریون گرفت و شیخ شد.