بر سر سفره چاشت، مریدان شیخ را گفتند: یا حضرت شیخ، پندی مان ده سر صبحونه ای! شیخ سر از جیب مراقبت بیرون آورده فرمود: نوت می زنید که زندگی کنید، زندگی نمی کنید که نوت بزنید . مریدان بی نعره، در خویش فرو رفته، لقمه جویدند و چای نوشیدند.
شیخ را پرسیدند، شما با این همه مردانگی، چرا اولتان شی دارد که نشان اینغیلیزیِ اُناث است، می بایست هی می داشت که خب. شیخ فرمود، شوما درگیر نقطه ها مباش. فارسی را هم پاس بدار. باشد که رستگار شوی.