کل نماهای صفحه

۱۳۹۲ آذر ۲۰, چهارشنبه

1237

وقتی تنها التیام واژه است
توی جریان باد بین ساختمان‌ها
توی جاری باران بین خیابان‌ها
حتا،
توی بخارهای بیرونِ دهان مادیانی زخمی هم
حرف می‌بینم.
توی هر دم و بازدمش،
دو بار نون و فاء و سین را هجی می‌کنم
و توی چشم‌هاش
تاء و راء و سین را می‌خوانم.
که ترس، 
پشت هر درختی، 
کمین‌ناک، 
نشسته است.
حالا که هنوز شین است و باء،
از من،
کمی کمتر مانده از آنچه باقی‌ست تا صاد و باء و حاء،
کمی بیشتر مانده از آنچه باقی‌ست تا میم و راء و گاف.

۲ نظر:

  1. بی ربط : آقا تشکرات خیلی ویژه بابت معرفی "سفر شب" دیوانه کنندست. کاش این 50 صفحه ی آخرش تموم نشه اصلا

    پاسخحذف