کل نماهای صفحه

۱۳۹۱ مهر ۱۶, یکشنبه

1506

شب شده بود
خوابمون می اومد
چاره ای نبود
هفتیرو رو گذاشتیم زیر سرمون
یه رخ به آتیش کردیم
تیریپ روزای ما رو برداشته بود
می سوخت و چوبا رو دود می کرد
خوابمونم که می اومد...
دست زدیم زیرسرمون
هفتیر بود سرجاش
دو تام زدیم روش
رو زیر سرمون
که زیرش هفتیر بود
که یعنی ردیفه!
چشامونو بستیم و 
رفتیم...
تا خروس سحری...
خوابمونم که می اومد...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر