هوشنگمون داره فنری هوندا رو دسمال میکشه ظهر جمعهای و زیر لب میخونه: از کوجا آمدهام، آمدنم بهر چی چی بود؟ بش میگیم: هوشنگی، جدی یعنی اینام شد سوال. خب حالا که چی چی اصن واقعا. از کجا آمدهام، کوجا قراره برم، واس چی اصن! جوابی اصن وجود داره براشون؟
هوشنگمون اشاره به دستک دمبلای گوشهی حیاط میکنه و میگه: این سوالا مث همین هالتر و دمبل و ایناس. فک کردن بهش مث باشگاه رفتنه، مث تمرین کردنه، دوییدنه. هدف از باشگاه رفتن چیه؟ هدف از دوییدن دور یه دایره چیه؟ شبیهسازی حرکت همستر در حال دویدن توی اون چرخ گردان؟ خیر! هدف قوی شدنه. هدف حفظ آمادگیه. که این عضلهها، این ساق پاها، بتونن اونجا که باید.
میگیم: ینی چی خب؟
میگه: باس به این سوالا فک کرد، نه واسه رسیدن به جواب. که ذهن و فکرت تمرین فکر کردن بکنه، که وقتی لازمه فک کنی به یه مشکل واقعی، بتونی. نه اینکه فقط چرت و پرت بگی و تهشم هیچی. بتونی توی زمان محدود و با اطلاعات محدودتر، راه حل خوب پیدا کنی و بری جلو. و الا که، هیچی.
بش میگیم: تا سلولای خاکستری شما دمبل میزنن ما بریم نونوایی که الانه که شلوغ شه. میگه احسنت به این برنامهریزی.
هوشنگمون اشاره به دستک دمبلای گوشهی حیاط میکنه و میگه: این سوالا مث همین هالتر و دمبل و ایناس. فک کردن بهش مث باشگاه رفتنه، مث تمرین کردنه، دوییدنه. هدف از باشگاه رفتن چیه؟ هدف از دوییدن دور یه دایره چیه؟ شبیهسازی حرکت همستر در حال دویدن توی اون چرخ گردان؟ خیر! هدف قوی شدنه. هدف حفظ آمادگیه. که این عضلهها، این ساق پاها، بتونن اونجا که باید.
میگیم: ینی چی خب؟
میگه: باس به این سوالا فک کرد، نه واسه رسیدن به جواب. که ذهن و فکرت تمرین فکر کردن بکنه، که وقتی لازمه فک کنی به یه مشکل واقعی، بتونی. نه اینکه فقط چرت و پرت بگی و تهشم هیچی. بتونی توی زمان محدود و با اطلاعات محدودتر، راه حل خوب پیدا کنی و بری جلو. و الا که، هیچی.
بش میگیم: تا سلولای خاکستری شما دمبل میزنن ما بریم نونوایی که الانه که شلوغ شه. میگه احسنت به این برنامهریزی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر