کل نماهای صفحه

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۱, دوشنبه

1001

*غذیه تمرکز*

یه روزی من بودم 
تمرکزم بود،
یکی اومد به هم اش زد
تمرکزوآ!
تهش شد: زکرمت
اون یکی اومد به هم زد
تهش شد: مترکز
یکی دیگه م حتا به هم زد
تهش شد: کرزمت
هیچی دیگه!
بی معنی!
همه ش!
داشتیم می شدیم
ناامید...
که یکی اومد!!!
بهم اش زد
کردش: ترمزک
شما بش میگین: نیش ترمز
گرفتیم اش
چی رو؟
ترمزکو...
که چی؟
که یه حالی بکنیم
با چی؟
با مناظر توی راه
بعدش؟
هیچی!
به راهمون دادیم
چی رو؟
ادامه رو...


{غارغار بیساهاب}

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر