*غذیه تمرکز*
یه روزی من بودم
تمرکزم بود،
یکی اومد به هم اش زد
تمرکزوآ!
تهش شد: زکرمت
اون یکی اومد به هم زد
تهش شد: مترکز
یکی دیگه م حتا به هم زد
تهش شد: کرزمت
هیچی دیگه!
بی معنی!
همه ش!
داشتیم می شدیم
ناامید...
که یکی اومد!!!
بهم اش زد
کردش: ترمزک
شما بش میگین: نیش ترمز
گرفتیم اش
چی رو؟
ترمزکو...
که چی؟
که یه حالی بکنیم
با چی؟
با مناظر توی راه
بعدش؟
هیچی!
به راهمون دادیم
چی رو؟
ادامه رو...
{غارغار بیساهاب}
یه روزی من بودم
تمرکزم بود،
یکی اومد به هم اش زد
تمرکزوآ!
تهش شد: زکرمت
اون یکی اومد به هم زد
تهش شد: مترکز
یکی دیگه م حتا به هم زد
تهش شد: کرزمت
هیچی دیگه!
بی معنی!
همه ش!
داشتیم می شدیم
ناامید...
که یکی اومد!!!
بهم اش زد
کردش: ترمزک
شما بش میگین: نیش ترمز
گرفتیم اش
چی رو؟
ترمزکو...
که چی؟
که یه حالی بکنیم
با چی؟
با مناظر توی راه
بعدش؟
هیچی!
به راهمون دادیم
چی رو؟
ادامه رو...
{غارغار بیساهاب}
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر