سوسیس سرخ می کردیم. بوش پیچیده بود. جیلیز ویلیز می کرد توی روغن. یاد فاگین افتادیم. با الیور تویست و چارلی بیتز و بقیه، توی اون خونه زیرشیروونی، هف روز هفته سوسیس می خوردن. ما انقد کتابه رو خونده بودیم. اصن صداشو میشنیدیم، بوشو می فمیدیم. یادش افتادیم یوهو. اصن دلمون گرفت...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر