آقام هامون یه تُکِ پا اومد، واسه حاجی تون یه جوک گفت و رفت! که فلانی نمی دونم شلوارش چی شده بود، بعدش می گفت من الان نمی دونم دارم میام، یا دارم میرم!
حاجی تون می خواد بگه، اصن توی هر قدمی که بر میدارین از قدم، باس بدونین دارین میاین یا دارین میرین. اگه نمی دونین، شومام جوک میشین! حالا بی بین کی گف تیم...
شدیم که می گیم!! خولاصه! تُف به ذاتمون...
حاجی تون می خواد بگه، اصن توی هر قدمی که بر میدارین از قدم، باس بدونین دارین میاین یا دارین میرین. اگه نمی دونین، شومام جوک میشین! حالا بی بین کی گف تیم...
شدیم که می گیم!! خولاصه! تُف به ذاتمون...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر