کل نماهای صفحه

۱۳۹۱ فروردین ۱۶, چهارشنبه

38

بعد ما یه رفیق کتابخونه ای داشتیم، دربون کتابخونه بود، غروبا که بشون شام میداده ن واسه مام می گرفت، فقط چون پرسپولیسی بودیم! خیلی مرد بود...

خواستیم بش بگیم دمت گرم ممد، کجایی که این روزا رو ببینی...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر