کل نماهای صفحه

۱۳۹۱ فروردین ۱۶, چهارشنبه

480

تویِ خوابش، خودش را توی قطب می دید. نیمه خواب. جماعتی به گِردش فریادزنان که: نباید بخوابی، بخوابی مُردی، دیگه بیدار نمیشی، نخواب، طاقت بیار مَرد، نخوااااب. و او نخوابید، و نخوابید، و نخوابید. صبح که شد، تویِ تخت اش مُرده بود...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر