پاسپارتو طبق برنامه، لباس ها را به خشکشویی برد. غمگین، که سفر هشتاد روزه شان به دور دنیا ناکام ماند. توی همین فکرها، مرد خشکشو گفت: امروز، دیروز است...
پاسپارتو بعدها به من گفت: هشتاد روز دور دنیا، اصلن همه ی عمرم یک طرف، آن یک امروز که دیروز شد، یک طرف...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر