کل نماهای صفحه

۱۳۹۱ فروردین ۱۶, چهارشنبه

510

آقام تام سایر، اون روزی که عمه پالی اش زد دندون جلوشو کشید، خیلی غمگین شده بود. دیگه نمی تونست به اون صورت حرفه ای - که شایسته ی نام و جایگاهش بود - ازون فاصله بین دو تا دندون وسطِ دریفِ بالا، تُف بندازه...
یهو یادش افتادیم، دلمون گرفت اصن...
تف به ذاتمون...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر