نشستیم روی کاناپه قرمزمون که روش پارچه سرمه ای انداختیم. دیدیم صدای تق تق میاد! چش انداختیم دیدیم دیگ مون داره هِلِک و هِِلِک و تَق تَقانه میاد، بش میگیم جونم؟ میگه می بینی روزگار مارو؟! میگیم چی شده؟! میگه این آسمونِ شب تون اومده بم میگه روت سیاه!!!
باس بریم یه دیگ دیگه بخریم! آسمون با اون عظمت اش هی نیاد به این گیر بده! اون یکی دیگه بش بگه روت سیاه...
ملت ام آسمون دارن، مام آسمون داریم...
تُف به ذاتمون...
باس بریم یه دیگ دیگه بخریم! آسمون با اون عظمت اش هی نیاد به این گیر بده! اون یکی دیگه بش بگه روت سیاه...
ملت ام آسمون دارن، مام آسمون داریم...
تُف به ذاتمون...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر