روبروش واستاده بودیم. کُتو از رو کمربند زدیم کنار. دستون آماده کنار هفتیر. صاف نیگا کردیم تو چشاش. یک، دو، سه...
هفتیرو کشیدیم! توی یه آن، گفتیم بذار اون بزنه. ما نباشیم، اونم نیس. سایه مون ماشه رو کشید. افتادیم. افتاد. مُردیم، مُرد...
حالا بذار بگن، فلانی از سایه ش تُندتر نبود...
نبودیم، آره نبودیم. لاکی لوک، نبودیم...
بذار همه بگن...
حالا که نه ما هستیم، نه اون هست...
بذار هر کی هر چی می خواد بگه...
چه فرقی می کنه...
هفتیرو کشیدیم! توی یه آن، گفتیم بذار اون بزنه. ما نباشیم، اونم نیس. سایه مون ماشه رو کشید. افتادیم. افتاد. مُردیم، مُرد...
حالا بذار بگن، فلانی از سایه ش تُندتر نبود...
نبودیم، آره نبودیم. لاکی لوک، نبودیم...
بذار همه بگن...
حالا که نه ما هستیم، نه اون هست...
بذار هر کی هر چی می خواد بگه...
چه فرقی می کنه...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر