غذیه باید هرف بظنیم
رفیق ما
گاه و بیگاه
بمون می گه:
که باهاس،
درین باره
حرف بزنیم!
ما اما،
چی چی میگیم؟
میگیم:
برین باره که خب،
حرف نباس زد،
برین باره باس،
سوار شد...
و رفت...
رفت...
رفت...
سمت غروب خورشید...
اونجا که ته تهای روز
و سر سرای شب،
به هم سلام می کنن...
و میریم...
میریم...
میریم...
سمت غروب خورشید،
اونجا که ته تهای روز
و سر سرای شب،
به هم سلام می کنن...
بی که هیچ حرفی...
هوهو
چی چی...
{غارغاربیساهاب}
رفیق ما
گاه و بیگاه
بمون می گه:
که باهاس،
درین باره
حرف بزنیم!
ما اما،
چی چی میگیم؟
میگیم:
برین باره که خب،
حرف نباس زد،
برین باره باس،
سوار شد...
و رفت...
رفت...
رفت...
سمت غروب خورشید...
اونجا که ته تهای روز
و سر سرای شب،
به هم سلام می کنن...
و میریم...
میریم...
میریم...
سمت غروب خورشید،
اونجا که ته تهای روز
و سر سرای شب،
به هم سلام می کنن...
بی که هیچ حرفی...
هوهو
چی چی...
{غارغاربیساهاب}
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر