کل نماهای صفحه

۱۳۹۱ خرداد ۶, شنبه

1262

غذیه خوارِش


خاطر خطیرمان می خارید، 
از این همه خیره سری...
خاکی پهن کردیم، 
کف دستمان...
- آنجا که مُشت می تواند شد،
و ندارد مو... -
و فوت کردیم اش، 
خُرده خُرده...
پخش شد توی هوا ...
جوری که، 
دلمان گرفت خیر سرش...
و خارش خاطر خطیرمان،
خط خورد...



{غارغاربیساهاب}

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر