لاتکرار فیالتجلی یک قائدهی دولبهایست که اگر قرار است نصیب گلو شود، آن لبهی کند زنگزدهش میآید اول صف و اگر سهم قلب باشد لبهی تیز و چالاکش نفر اول است. حالا فرق نمیکند سرش را از لای صفحههای کتابی بیاورد بیرون یا از توی نتهای یک قطعه موسیقی نازل شود، از توی جیب شلوار دو سال نپوشیدهات سر و کلهاش پیدا شود یا از عطر بغل دستی توی همهمهی مترو حواست را غصب کند.
تجلی شبیه آن پدریست که فرزندش را علیالظاهر مجبور نمیکند به گرفتن تصمیمی اما تمام کائنات زیر دستش را به سمتی سوق میدهد که بچه تصمیم مورد نظر پدر را اتخاذ کند. من به شخصه همیشه رودست میخورم از تجلی. گاهی نتیجهش میشود سه تا ایستگاه جلوتر پیاده شدن، گاهی هم رد شدن توی یک درس، و گاهی حرام شدن چهار سال از زندگی.
اما خطرناکترین حالت تجلی وقتیست که نه بر بال عطر و نه در آغوش نوت و واژهها که در قالب یک آدم ظاهر میشود. تجلی میشود تجسد، اما یک تجسد واهی، چون تجلی جز در ذهن جایی یافت نخواهد شد. آنجاست که این لاتکرار، این تکراری نبودن، خوب شیره اش را میمالد روی سر آدمیزاد، جوری که هم زیر آفتاب میسوزد، هم زیر باران. هیچ کلاهی هم پاسخگوش نیست.
تجلی شبیه آن پدریست که فرزندش را علیالظاهر مجبور نمیکند به گرفتن تصمیمی اما تمام کائنات زیر دستش را به سمتی سوق میدهد که بچه تصمیم مورد نظر پدر را اتخاذ کند. من به شخصه همیشه رودست میخورم از تجلی. گاهی نتیجهش میشود سه تا ایستگاه جلوتر پیاده شدن، گاهی هم رد شدن توی یک درس، و گاهی حرام شدن چهار سال از زندگی.
اما خطرناکترین حالت تجلی وقتیست که نه بر بال عطر و نه در آغوش نوت و واژهها که در قالب یک آدم ظاهر میشود. تجلی میشود تجسد، اما یک تجسد واهی، چون تجلی جز در ذهن جایی یافت نخواهد شد. آنجاست که این لاتکرار، این تکراری نبودن، خوب شیره اش را میمالد روی سر آدمیزاد، جوری که هم زیر آفتاب میسوزد، هم زیر باران. هیچ کلاهی هم پاسخگوش نیست.
وحید با اینکه نظرم راجبه نت نویسی باهات فرق می کنه ولی حال می کنم با وبلاگت ... با اینکه معتقدم عادما کم حوصله شدن دیگه حال خوندن مطلبای زیادو طولانی رو ندارن ولی واقعی دوست دارم بلاگتو :*
پاسخحذفغلامم. خیلی مخلصیم ما :*
پاسخحذف