غذیه خاک گل کوضه گران
یکی بود یکی نبود
یه سیاره ای بود یه جایی
ملت اش همه تشنه...
آب نداشتن بخورن بیچاره آ...
له له میزدن و روزگار میگذروندن...
تا اینکه یکی بشون گف یه روز،
بیاین سیاره مون رو بذاریم در کوزه
بعدش آبشو بخوریم!
همه قبول کردن و گفتن یک صدا:
به به و به به!!! با به اضافه...
بعدش اما دیدن کوزه ای که جاشه سرش
سیاره شون ندارن خب!!!
این شد که خواستن کوزه بسازن!
خاک کافی نبود...
پس به جاش هی آدم درست کردن
بعد کُشتن و دفن کردن
که خاک گل کوزه گران بشن آدما...
هی ساختن و کُشتن و دفن کردن
که خاک گل کوزه گران بشن آدما...
هی ساختن و کُشتن و دفن کردن
که خاک گل کوزه گران بشن آدما...
هنوزم که هنوزه...
مشغول همین کارن...
هنوز خاک کافی نیس...
هنوزم همه تشنه ن...
{غارغاربیساحاب}
یکی بود یکی نبود
یه سیاره ای بود یه جایی
ملت اش همه تشنه...
آب نداشتن بخورن بیچاره آ...
له له میزدن و روزگار میگذروندن...
تا اینکه یکی بشون گف یه روز،
بیاین سیاره مون رو بذاریم در کوزه
بعدش آبشو بخوریم!
همه قبول کردن و گفتن یک صدا:
به به و به به!!! با به اضافه...
بعدش اما دیدن کوزه ای که جاشه سرش
سیاره شون ندارن خب!!!
این شد که خواستن کوزه بسازن!
خاک کافی نبود...
پس به جاش هی آدم درست کردن
بعد کُشتن و دفن کردن
که خاک گل کوزه گران بشن آدما...
هی ساختن و کُشتن و دفن کردن
که خاک گل کوزه گران بشن آدما...
هی ساختن و کُشتن و دفن کردن
که خاک گل کوزه گران بشن آدما...
هنوزم که هنوزه...
مشغول همین کارن...
هنوز خاک کافی نیس...
هنوزم همه تشنه ن...
{غارغاربیساحاب}
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر