کل نماهای صفحه

۱۳۹۱ تیر ۲۸, چهارشنبه

1543

ما یه بار با رفیق مون رفته بودیم یه قهوه خونه ای، همینطو که نیشسته بودیم لب میز، یه یارو واسمون داش چایی و قلیون می آورد، یوهو دیدیم قیافه ش کپی رفیق ماس، لاقربتا!!! یه نیگا به یارو قهوه چی، یه نیگا به رفیق مون! تو گویی کپی برابر اصل!!! 

یه نیگا کردیم به قلیون، روش جای فتلیشاه، عکس اون یارو، که رفیق مون هم بود، بود. عجبوارانه واسمون سوال شد و سوال رو مطرح کردیم، گف: من در واقع جادوگرم، خودمو تقسیم کردم و این صوبتا!! جادوگر ناجنسی ام هستم، از مقادیری عقده مُقده رنج می برم و بله!!!

راستش از صداقتش خوشمون اومد، اما وقتی بمون گف قصد جونمون رو کرده، چایی رو نخورده، صحنه رو ترک کردیم...

خولاصه ...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر