ما دیروز،
یه مشت آب برداشتیم
و ازون پیش تر که
این آبا از لای انگوشتامون،
بی ریزه پایین،
پاشیدیم اش به آینه دستشویی...
با تموم زورمون...
و بعدش،
با سرعت،
متواری شدیم،
از محل حادثه...
تا اینکه امروز دوباره،
برگشتیم،
به کوجا؟
درست حدس زدین!
به محل حادثه...
و خطوط حاصل از آب های حالا بخار شده رو
به نظاره گرفتیم...
و ناگهان و یوهو...
دلمون گرفت...
تف به ذاتمون...
یه مشت آب برداشتیم
و ازون پیش تر که
این آبا از لای انگوشتامون،
بی ریزه پایین،
پاشیدیم اش به آینه دستشویی...
با تموم زورمون...
و بعدش،
با سرعت،
متواری شدیم،
از محل حادثه...
تا اینکه امروز دوباره،
برگشتیم،
به کوجا؟
درست حدس زدین!
به محل حادثه...
و خطوط حاصل از آب های حالا بخار شده رو
به نظاره گرفتیم...
و ناگهان و یوهو...
دلمون گرفت...
تف به ذاتمون...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر