هوشنگمون روز جمعه ای از یه ساعت پیش هی دسمال میکشه به روی و موی فنری هوندا و با خودش میگه:
های!
همسایه این وری
که از نفس هات لذت می بری
های!
همسایه آن وری
که به دارآویخته ای خویش را
لبخند بزنید
شما روبروی من هستید
میانگین سایه های تان،
این پایین...
های!
همسایه ها...
های!
همسایه این وری
که از نفس هات لذت می بری
های!
همسایه آن وری
که به دارآویخته ای خویش را
لبخند بزنید
شما روبروی من هستید
میانگین سایه های تان،
این پایین...
های!
همسایه ها...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر