کل نماهای صفحه

۱۳۹۱ مهر ۷, جمعه

1464

نقشه کشیده بودیم
نقشه های خفن مفن
با ممارست
و اتوکد و این حرفا
با تیک نو لو جی امروز
و وقار دیروز...
و امیدهای فردا...

که یوهو
یه اتفاق
از بغل مون رد شد...
ویژ...
به هوشنگ گفتیم: دیدیش؟!
گف: نقشه رو غلاف کن...
باس بریم...
وقت تنگه...
دکمه رو زدن...
شاسی قرمزه رو...
الان مامورا می رسن...
بزن بریم...
تردید جایزه نداشت...

پریدیم پشت فنری هوندا
نقشه رو
اتفاق رو
همه رو نهادیم
اون پشت مُشتا
مُشت مون وا شده بود...
مُشت وا شده رو،
مشت اش کردیم رو کمر هوشنگ
اونم رو فرمون فنری هوندا
غیژ...
رفتیم...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر