به هوشنگمون میگیم: اینکه میگن طرف از اسب افتاده نه از اصل یعنی چی؟
میگه: شوما اسکلت یه ساختمون صد و سیزده طبقه در حال ساخت رو بیار تو نظرت!!
میگیم: آوردیم!
میگه: اصل طبقه صد و سیزدهه، اسب طبقه یک، اون یاروئم که می افته، حالا یا ازین، یا ازون، کارگر ساختمونه...
میگیم: خب!!!
میگه: لاقربتا!!! همین دیگه!! از اصل که بیفتی به زمین نارسیده کارت تمومه، خلاص. از اسب اما اگه بیفتی، خلاصی تو کارش نیس، باس بسوزی و نه که بسازی، که تموم شی، قطره قطره...
میگیم: همون باس به چادرنشینی ادامه می دادیما، ما رو چه به ساختمون آخه...
میگه: کو گوش شنوا...
میگه: شوما اسکلت یه ساختمون صد و سیزده طبقه در حال ساخت رو بیار تو نظرت!!
میگیم: آوردیم!
میگه: اصل طبقه صد و سیزدهه، اسب طبقه یک، اون یاروئم که می افته، حالا یا ازین، یا ازون، کارگر ساختمونه...
میگیم: خب!!!
میگه: لاقربتا!!! همین دیگه!! از اصل که بیفتی به زمین نارسیده کارت تمومه، خلاص. از اسب اما اگه بیفتی، خلاصی تو کارش نیس، باس بسوزی و نه که بسازی، که تموم شی، قطره قطره...
میگیم: همون باس به چادرنشینی ادامه می دادیما، ما رو چه به ساختمون آخه...
میگه: کو گوش شنوا...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر