کل نماهای صفحه

۱۳۹۱ مهر ۶, پنجشنبه

1925

به هوشنگمون گفتیم: حاجی!! صبحی تمیزکاری که می کردیم یه کاغذ یافتیم دسخط تو!! توش نوشته بود:

یک چیزهایی خاصیت دارند
یک چیزهایی عامیت،
یک چیزهایی هم خاص و عامش یکی ست.
به عنوان یک کیمیاگرد،
دنبال این سومی ام...
س ا ل ه ا س ت . . .

خندید و گفت: خب!!!

گفتیم: هیچی دیگه! سوال مون اینه! کیمیاگر نیس مگه؟! دال اش اضافه س؟! کیمیاگرد چیه ؟!

بازم خندید و گفت: نه حاجی!! اضافه نیس!! کیمیاگر دنبال ساختن کیمیاست! دنبال خلق کیمیا!!! ما اما کیمیاگردیم!! از نظر ما کیمیا هست! موجوده! وجود داره! ما باس بگردیم پیداش کنیم!!! راستش رو بخوای، حتا نباس بگردیم!! اصن واس چی بهش میگن کیمیا؟! کی میای بوده اصلش!!کی بیایم نبوده که!! کی میای! یعنی خودش میاد! باس منتظر نشست!! ! اما خب! انتظار سخته حاجی! خیلی سخته! خیلی..
واس همین، ما واس گرم شدن سرمون حین انتظار، می گردیم!! گشتن مون واس رسیدن نیس! واسه آسون تر کردن زمان انتظاره...
اینجوری آس...

گفتیم: چایی می خوری؟!
گف: البت...


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر