عصری نشسته بودیم توی خونه، دیدیم در می زنن. حال و حوصله نداشتیم درو وا کنیم. این موقعا همه ش هوشنگ می اومد، که الان هفته هاس نیس...
اما یارو ول کن نبود لامروت. هی در می زد. دیدیم بی خیال نمیشه، رفتیم درو وا کردیم. لاقربتا...
کی بود؟
آقاکمال...
سلام کردیم بش! گفتیم سلام آقاکمال، چه خبر، بفرما تو حاجی...
گف بمون: باس برم حاجی، این روزا که هوشنگ نیس، باس جاش واستم. نمی خوام کسی رو بیارم جاش توی خط. هر روز صب میگم امروز دیگه میاد...
گفتیم: نوکرتیم به مولا! جونم. کاریمون داشتی؟
گف بمون: هوشنگ اون روز که می رف، یه ورق کاغذ داد به ما، گف سر یه ماه و یازده روز، ازون روز، بیاریم بدیم بت. مام آوردیم...
نامه رو داد بمون و رف...
لاقربتا...
جرعت نمی کردیم تای نامه رو وا کنیم...
نشسته بودیم لب حوض...
یاد فری هوندا افتادیم که اون گوشه واستاده بود این موقعا، هوشنگ لنگ به دست تمیزش می کرد. مام رفته بودیم تو کار چایی...
هعی...
تای کاغذو وا کردیم...
دیدیم هوشنگمون چار کلوم بیشتر ننوشته...
نوشته:
حاجی،
تو این چار روزی که ما نیستیم،
حواست باشه، به سیفیدبرفی سر بزن،
کمک اش کن تو رتق و فتق امور کوتوله آ...
هوای سیندرلا رو داشته باش، ننه ناتنیش خون به جونش نکنه...
لباسای پیتر پن رو ته هر ماه بده آق جعفر واس خشکشویی...
کاه و یونجه یادت نره بدی به آق آفونسو، یابوی پی پی ...
لاقربتا...
چی میگه هوشنگی...
ولی خط خودشه...
شک نداریم...
اما یارو ول کن نبود لامروت. هی در می زد. دیدیم بی خیال نمیشه، رفتیم درو وا کردیم. لاقربتا...
کی بود؟
آقاکمال...
سلام کردیم بش! گفتیم سلام آقاکمال، چه خبر، بفرما تو حاجی...
گف بمون: باس برم حاجی، این روزا که هوشنگ نیس، باس جاش واستم. نمی خوام کسی رو بیارم جاش توی خط. هر روز صب میگم امروز دیگه میاد...
گفتیم: نوکرتیم به مولا! جونم. کاریمون داشتی؟
گف بمون: هوشنگ اون روز که می رف، یه ورق کاغذ داد به ما، گف سر یه ماه و یازده روز، ازون روز، بیاریم بدیم بت. مام آوردیم...
نامه رو داد بمون و رف...
لاقربتا...
جرعت نمی کردیم تای نامه رو وا کنیم...
نشسته بودیم لب حوض...
یاد فری هوندا افتادیم که اون گوشه واستاده بود این موقعا، هوشنگ لنگ به دست تمیزش می کرد. مام رفته بودیم تو کار چایی...
هعی...
تای کاغذو وا کردیم...
دیدیم هوشنگمون چار کلوم بیشتر ننوشته...
نوشته:
حاجی،
تو این چار روزی که ما نیستیم،
حواست باشه، به سیفیدبرفی سر بزن،
کمک اش کن تو رتق و فتق امور کوتوله آ...
هوای سیندرلا رو داشته باش، ننه ناتنیش خون به جونش نکنه...
لباسای پیتر پن رو ته هر ماه بده آق جعفر واس خشکشویی...
کاه و یونجه یادت نره بدی به آق آفونسو، یابوی پی پی ...
لاقربتا...
چی میگه هوشنگی...
ولی خط خودشه...
شک نداریم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر